از طرف وحید رضادوست نایب دبیر کانون ، مدیر جلسه امروز ، صورتجلسه

جلسه ی هفتگی کانون
سه شنبه 12 آذر 1392
ساعت 12-13
جلسه ی کانون برگزار شد. اول، جزئیات برنامه ی "نغمه های آسمانی" بحث شد؛ بعد چند تا پیشنهاد به شرح زیر مطرح شد که جزئیاتش در جلسه ی بعد مطرح خواهد شد (یعنی با کلیتشون موافقت شد): یک؛ تاسیس مجله ی تخصصی موسیقی؛ دو، سلسله نشست های موسیقایی؛ سه، تعیین حدود قیمت برای اجراهایی که اعضای کانون برای دانشگاه خواهند داشت. ضمنا گفته شد که کانون چند تا ساز داره که در حصرِ دانشگاهه!! دیگه این مورد، دست دبیر رو می بوسه! اعضای حاضر در جلسه هم به شرح زیر اعلام می گردد: حمیدرضا رهبری، عطیه ابراهیمی، آریا طاهباز، امیرکیوان شمخالی، مینو پویا، هلیا جم، یاسمن طاطایی، نازی شهبازی، گلسا رحیم زمانی، پوریا امیدی، کسری درویش (عضو جدید)، امیر سلیمی، وحید رضادوست. والسلام

بدون شرح ...

به نام خدایی که باران را آفرید تا سرزمین عاشقان آتش نگیرد



هوا گرگ و میش بود.. 

سعی می کرد ساز رو زیر صندلی پنهان کنه..

روسری رو تا زیر بینی کشیده بود و آهسته می خوند  «صم بکم عمی فهم لا یبصرون ولا یعقلون» ...

راننده: سلام، این خانم وسیله دارند، تا بالای دانشگاه می رسونمشون

آرام آرام کارت دانشجویی اش رو درآورد و نشان داد، روسری همچنان نیمی از صورت رو می پوشاند..

آن مرد به کارت نگاه کرد و در سکوت صبح با اشاره ی سر اجازه ی ورود داد.


Mission Accomplished


سنتورش وارد دانشگاه شده بود.

 «بهت تبریک می گم ساز خوبم، به کانون موسیقی خوش آمدی»


و با وجودی پر از ذوق جلد سازش رو نوازش می کرد..




سلام عرض می کنم، سعی کنید به نوشته های بی محتوای من عادت کنید هم کانونی های گرامی!

صورت جلسه ی خوبی نمی تونم بنویسم این بار چون.. شخصا خیلی بم خوش گذشت! 

و اصلا قابل خلاصه کردن نیست!

تنها دلیل نوشتن این پست هم اینه که..


ممنون - Thank you - Merci - Grazie - Gracias - Arigatoo - شکرا


از همه ی شما! که آمدید.. چه ساز زده باشید چه نزده باشید، چه آواز خونده باشید چه نخونده باشید!

از حضور فعالتون ممنون، از اینکه وقت گذاشتید ممنون..


از اینکه هنرتون رو با همه در میان گذاشتید ممنون.

از اینکه باعث لبخند شدید.. ممنون


به امید دیدار ههههههر چه زودتر!


یا علی




Arrivederci! :D

جلسه ی آخر با تاخیر بی نهایت!

به نام خدایی که باران را آفرید تا سرزمین عاشقان آتش نگیرد


سلام! 
وای، واقعا شرمنده ام! خییییلی تاخیر دارم.. اما شما همگی بزرگوارید و چشم پوشی می کنید! مگه نه؟
برای آنهایی که منو نمی شناسند.. سلام! از این فرصت استفاده می کنم و بهتون خوش آمد می گم! 

همگی خوش آمدید به کانون موسیقی دانشگاه شهید بهشتی!
من نه کس مهم و شناخته شده ای ام نه کاره ای هستم! از اون جایی که خیلی حرف می زنم مسئولیت اصلی من نوشتن صورت جلسه هاست طوری که اگر کسی نتونست بیاد (هر غیبتی قابل قبول نیستاااا) از برنامه های کانون عقب نیافته! من همون دختر خانم بد اخلاقیم که در جلسه ی گذشته نزدیک در نشسته بود.. 
باور کنید انقدر ها هم ترسناک نیستم!  :)

و حال خلاصه ای از جلسه ی گذشته می نویسم برای افرادی که نتونستند بیان! 

1- خیلی از بچه هایی که بودند جلسه ی قبلی هم حضور داشتند، دبیر کانون باز هم بر مهم بودن وبلاگ کانون تاکید کردند!
حتما سعی کنید به وبلاگ سر بزنید و نشانی از خودتون بذارید! 

2- بحث مهمی که مطرح شد انتخاب مسئولیت ها بود.. در طی سال گذشته یه سری از تقسیم کار صورت گرفته بود.. نه، مجبور نیستید تمام پست های قبلی رو بخونید! آقای رضادوست نظر خوب و جامعی اعلام کردند! 
سال گذشته تقسیم کار به این صورت بود

کارشناس گروه کلاسیک: فربد فرازنده مهر

کارشناس گروه سنتی: پوریا امیدی (و البته سرپرست گروه بانوان فعلی)

کارشناس آواز: مهرشاد پرهیزکار

مدیر مالی : امیر سلیمی (و البته نشریه هر موقع راه افتاد)


اما کار که وافعا زیاده و به کمک همه ی همه ی همه ی شما ها احتیاج داریم!

هر کسی هم هر ایده ای داره در کامنت حتما حتما بنویسه!

مسئول ارتباطات/هماهنگی جلسات هنوز مشخص نشده! ایده ی اولیه این بود که یه شماره به عنوان شماره ی کانون موسیقی داشته باشیم...

قرار بود افرادی هم که می تونند تو اتاق کانون حضور داشته باشند اعلام حضور کنند!

اقرادی رو می خوایم که بتونند تو اتاق کانون باشند تا هر موفع مراجعه کننده داشتیم کانون ارواح نباشه! این افراد قراره کلید دار باشند! در کانون نباید بسته باشه!

3- تزیین اتاق کانون! بچه ها شما ها ماشاءا... همگی هنرمند هستید! چند نفر لازم اند که به فکر تزیین و دکوراسیون کانون باشند! سر این پروژه زمان بذارید ولی!


4- هم کانونی های محترم! قضیه ی پست های معرفی رو جدی بگیرید چون از این طریق می تونید نوازندگانی رو پیدا کنید که دوست دارید باهاشون کار کنید! تنوع کار واقعا زیاده! ایرانی، غیر ایرانی، کلاسیک، با کلام، بی کلام.. و کلی کار های تلفیقی! تقریبا همه ی ایده ها قابل اجرا خواهند بود!
در ضمن، چون از انجمن های مختلف ممکنه کارهای زیادی بخوان خوب می شه اگر هر گروه همیشه چند قطعه ی آماده برای اجرا داشته باشه!

5- یه بحث دیگه بحث کارگاه آشنایی با ساز بود، اگر کسی هست که احساس می کنه تسلط کافی بر سازش داره در حدی که بتونه سازشو بطور کامل معرفی کنه حتما اعلام حضور بکنه! ممنون می شم!


امیدوارم چیزی جا نمونده باشه! هر گونه پیشنهاد  انتقاد نظر.. چه می دونم، حتی لبخند مورد قبول است!
از توجه تون ممنونم! 

به امید دیدار همه ی همه ی همه ی شما! 

خدا قوت!!

Arrivederci! :D

پیش تمرین!

به نام خدایی که باران را آفرید تا سرزمین عاشقان آتش نگیرد


به به! فردا هم که چهارشنبه است و همه هیجان شروع تمرین گروه بانوان رو داریم! خدایاااااا این حال رو از ماااا نگیر!


سلام عرض می کنم! درسته رفتم مسافرت اما روزانه وبلاگ رو چک می کنم! الآن هم از خونمون تو پادووا دارم این پست رو می نویسم! 


خواستم هم یه جورایی اعلام حضور کنم و هم یه جورایی بگم به یادتونم و هم می خواستم بپرسم حال و احوالتون چطوره...!


خیلی دلم می خواست واسه تمرین ها باشم... حسابی حالم گرفته است! فیلمبرداری و صورت جلسه یهدتون نره ها!


دیر هم نکنید وگرنه آقای امیدی عصبانی می شن ها! اذیتش نکنید، خدا رو خوش نمی آد! اصلا واسه خودتون(مون) هم خوبه همیشه به وقت باشیم! 


خب من حرفی برای گفتن دیگه ندارم !


راستی اگر دانلودی چیزی می خواید که به اینترنت با سرعت و بدون فیلتر نیاز داره من در خدمتم


هر کی هم fb داره می تونه ادم کنه (Mahsa Nsoori)


حالا واسه کانون صفحه فیس بوک درست کنیم یا نه؟؟ چی شد؟؟


خوب شد حرف نداشتم ها! اگر داشتم که کارتون ساخته بود! هه هه


روزتون خوش، چهره تان خندان!

و همچنان تولد! تولد! تولدت مبارک!

به نام خدایی که باران را آفرید تا سرزمین عاشقان آتش نگیرد



امروز خورشید درخشان‌تر است

و آسمان آبی‌تر

نسیم زندگی را به پرواز می‌کشد

و پرنده آواز  جدید می‌سراید

امروز بهاری دیگر است

 روز تولدت


امروز را شادتر خواهی بود

و دلت را به میهمانی آسمان خواهی برد


روزهای زندگی هر روز گوارا باد

میلادت مبارک


تولد آقای پوریا امیدی هم که شد! 

بسیار بسیار تبریک! ان (n) سال به این سالها!

شاد باشید!

تولد! تولد! تولدت مبارک!

به نام خدایی که باران را آفرید تا سرزمین عاشقان آتش نگیرد


میلادت ای دوست مبارک باشد

پیوسته دلت شاد سعادت باشد

هر سبزۀ سبز رنگ بهارت باشد

راهـت سپید راه عــدالـت باشد

چـــشـــم شــادی نگارت باشد

ایــــــزد پـشـت و پـناهت باشد

میلادت ای دوست مبارک باشد

دلـشاد ازین اهل جماعت باشد 


قکر کرده بودید یادمون می ره... هان؟؟؟ 

اصلا و ابدا! :))))

آقای مهرشاد پرهیزکار، تولدتون مبارک!

انشاءا... ان (n) سال به این سالها! 



اجازه بدید من حسن استفاده کنم از این پست:

 بجه ها روز تولدتونو بگید! به هر حال دوستی گفتند، کانونی گفتند...!  



جلسه ای طولانی... که بر اساس رای بچه ها نامش رو «بصیرت» گذاشتیم! یا همان «آنچه که دیروز گذشت»


به نام خدایی که باران را آفرید تا سرزمین عاشقان آتش نگیرد


سلام دوستان خوب کانون! امیدوارم همگی خوب باشید و از خستگی امتحانات در آمده باشید!

قراره یه پست طولانی بنویسم پس از همین الآن خودتونو آماده کنید!

حتی تنها بش فکر که می کنم دستم درد می گیره! 


قرار بر اینه که خلاصه ای از جلسه ی دیروز بنویسم، طوری که افرادی هم که نبودند بدونند اصلا چی شده، چه خبره، کجای کاریم، دنیا دست کیه...


تمام سعی و تلاشمو می کنم که صورت جلسه ی خوبی بنویسم، اما به هر حال امکان خطا و اشتباه هست پس یه کمکی بکنید و اگر لازم می دونید نوشته رو تغییر بدم حتما بگید!


بسم ا...


دیروز بعد از افتادن امتحان آیین نامه (برای دومین بار) خیلی خوشحال و خندان رفتم دانشگاه!

ساعت 9 قرار بود جلسه باشه که... ماشاءا... اول از همه خودم خیلی آن تایم بودیم!

من واقعا از بچه هایی که به وقت اونجا بودند معذرت می خوام...


جلسه ی گروه بانوان شروع شد و خلاصه بگم که خیلی خوب بود: تصمیم های خوبی گرفته و حرف های خوبی گفته شد.

برای اطلاعات بیشتر در مورد گروه بانوان حتما حتما به پست های آقای امیدی مراجعه کنید، سرپرستمون همه ی توضیحات لازم رو دادند!


جلسه ی ساعت یک: آنچه گذشت...


1- «گزارش جلسه ها» : دبیر کانون ازم خواستند که مسئول نوشتن صورت جلسه ها بشم، یعنی بعد از هر جلسه تو وبلاگ بنویسم که چی شد و چی گفته شد تا غائبین بی خبر نمونند... اگر مشکلی با سبک نوشتنم دارید و از این حرف ها بم بگید، هیچ چیزی غیر قابل حل نیست



2- «نگرانی» : بچه ها بسیار بسیاز کم به وبلاگ سر می زنند... تنها چند نفر اند که کامنت می ذارند و اعلام حضور می کنند... از کانون موسیقی که کار می خوان و آقای فرازنده مهر نمی تونند زود قبول کنند به جای اینکه بگن آره باید بگن صبر کنید باید با اعضای کانون صحبت کنم.. چون تعدادمون که کمه هیچی پست گذاشتن وقتی بچه ها به وبلاگ اصلا سر نمی زنند که بگن آقا جون «ما هستیم» معنی نداره

اعضای فعال کانون به زور ده نفر اند! بجه هایی هم که در جلسه حضور داشتند از روی بیکاری که نیامدند!

وقتشونو واسه چیزی گذاشتند که واسشون مهمه!

به هر حال، قرار شده خودمونو موظف بدونیم حد اقل 2 روز یه بار به وبلاگ سر بزنیم و اگر هم حرفی برای گفتن نداریم تنها یک لبخند جهت اعلام حضور در کامنت ها بذاریم.

عهد و پیمان بستیم ها! خودتونو نشون بدید!

و راستی، هر کسی که نظر می ذاره منتظر feedback می مونه... قرار بذاریم که هر وقت کسی پست می ذاره هر چه سریع تر کامنت هارو تایید کنه


 «جا به جایی» : نه تنها اتاقمونو دارند عوض می کنند بلکه ممکنه بخوان گروه های دیگه هم بیارند همونجا!!

( آقای فرازنده مهر: یه اتاق دیگه دارن می دن بهمون (...) بیچاره کردن ما و کانون تئاتر رو... شاید تمرین مجسمه سازی رو هم اینجا بذارن!

مهسا: ... یعنی بشه موسیقی، تئاتر... و مجسمه سازی؟؟؟؟

آقای امیدی: حتی مثلا راگبی!)

خب این خیلی نگران کننده است!! شاید هم اتاق رو دوباره عوض کنند! خدای من!



3- «لوگو» : خودم شخصا پیگیر لوگو هستم اما این به آن معنا نیست که اگر کسی طرحی یا نظری داره نیاد بگه! اتفاقا! از کجا معلوم اون لوگو رو همه بچه ها بپسندند؟؟ هر کسی فکری چیزی داره بیا بگه! آقای امیدی همونجا لایو (Live) واسمون لوگو طراحی کردند!

لوگو رو که انتخاب کنیم حتما می ریم واسه اعضای کانون روی پین می زنیم !


4- «برنامه ورودی های 92» : کنسرتی که اول سال قراره اجرا بشه و به احتمال زیاد همکاری آقایون و بانوان مجازه...!

کاری که انشاءا... با کمک آقای فرازنده مهر و آقای پرهیزگار اجرا خواهد شد...

به قول آقای پرهیزکار The first impression is the last

کار، کار خیلی مهمیه... چون تمام ورودی های جدید کانون ما رو از طریق این برنامه خواهند شناخت و بچه ها توسط این برنامه باید جذب بشن!


یکی از طرح ها اینه که اگر بشه پیانو باشه، 4 تا ویلن که اگر از بانوان بتونند کار کنند خیلی عالی می شه، ساز کوبه ای و مسلما خواننده... مهم اینه که تعداد نوازنده ها زیاد و کار fun باشه :)


اگر هم نذارن بانوان رو سن برن که کار با خود آقایون می مونه..


 خواهشا اگر کسی ایده ای داره مطرح کنه و هر کی می تونه کمک کنه اعلام آمادگی کنه!

راستی گمونم باید به فکر پرداخت هزینه ی جا به جایی ساز آقای فرهادی هم باشیم!


5- «غرقه» : این بخش رو قرار شد به موژان چگینی و صابره تیموری بسپاریم! از طراحی brochure تا تزیین خود غرفه!

 بچه های بسیار خوب و فعالی هستند! منظور غرفه ای هستش که در اختیار کانون موسیقی می ذارن روزی که ورودی های 92 می آن دانشگاه! چطوری می تونیم کانونمون رو معرفی کنیم؟؟

مسلما پذیرای ایده های همه ی بچه ها هستیم!! هر کس هر فکری داره بگه :)


6- «اساس نامه» : دو سیستم برای نوشتن اساس نامه مطرح شد... 

از اول همه چیز ها رو در نظر بگیریم و بطور کامل تدوین بشه 

یا قوانین مسائلی که باهاشون طرف هستیم رو بنیسیم (مثل جلسات و سایت و ...)


چند نفر مسئول رو تا الآن انتخاب شدند:


کارشناس گروه کلاسیک: فرب فرازنده مهر

کارشناس گروه سنتی: پوریا امیدی

کارشناس آواز: مهرشاد پرهیزکار

مدیر مالی : امیر سلیمی (و البته نشریه هر موقع راه افتاد)

مسئول ارتباطات/هماهنگی جلسات : فرزانه فتاحی (خوب هم می شه اگر یه خط ایرانسل بگیریم که مال کانون باشه و برای هماهنگی ها از اون استفاده بشه... اما تو رو خدا، جان هر کی دوست دارید اون گوشی هاتونو جواب بدید!!

و راستی... ای میل کانون هم قرار شده عوض کنیم..! حواستون باشه!)


7- «عکاس/فیلم برداری» : لازمه کسی این مسئولیت رو بر عهده بگیره... تمرین گروه بانوان قرار شد 4شنبه ها باشه، کسی رو می خوایم که از تمرین بچه ها هم فیلم و هم عکس بگیره! هم واسه ساخت کلیپ این فیلم ها لازمه هم اینکه قراره روز اجرای بانوان این عکس و فیلم ها رو رو پرده نشون بدیم... خواهشا هر کس می تونه اعلام آمادگی کنه!

من دوربین خوب دارم اما حواسم نبود که خودم نمی تونم این کار رو به عهده بگیرم چون مسافرم

کمک!!


8- «اجرای گروه کاریز» : گروه آقای امیدی اگر خدا بخواد برای اولین بار در علوم پزشکی اجرا خواهد داشت.. و سپس در دانشگاه تهران و دانشگاه شریف. خطاب به آقای امیدی: از الآن بگید در چه زمینه هایی کمک می خواید (بلیط فروشی، لباس، هر چی) که بچه ها بتونند تقسیم کار کنند!


9- «جلسات» : انشاءا... از ترم بعد به توافق می رسیم و یک روز خاصی رو در هفته مشخص می کنیم برای جلسات کانون...

غیبت که ممنوعه هیچی، افرادی که با تاخیر می آن جریمه ی مالی می شن... بطور کاملا جدی. از الآن به فکر این باشید که چند نفر رو می تونید شام مهمون(اجباری) کنید!!


10- «uniform» ... خوب می شه اگر یه فرمی چیزی برای بچه های کانون در روز های اجرا در نظر بگیریم تا اعضا از دیگران متمایز شن، چون به هر حال برای کمک در سالن حضور خواهیم داشت برای نظم سالن و راهنمایی... مثلا همه سر تا پا آبی یا قهوه ای بپوشیم... اینا مثال بود، من منتظر ایده های شما هستم!

آقای پرهیزکار پیشنهاد کردند که می تونیم همون پین های لوگو رو به لباس هامون بزنیم!




بارالها! به غلط کردم افتادم! 

عزیزان، اگر مشکلی، غلطی چیزی هست حتما بگید...

می خوام برم دستمو گچ بگیرم.. کاری ندارید؟؟ 


اگر پست چیزی کم داره یا مطلبی رو جا انداختم بم بگید! من در این جلسه دو بار شرکت کردم!!!


در هر صورت جای خیلی از بچه ها خالی بود.... کلی خوش گذشت!

آقای امیدی کامپیوتر اسرار آمیزشون رو روشن کردند و کلی فیلم های قشنگ نشونمون دادند! همینطور آقای پرهیزکار!

و من دیروز فهمیدم Baritono هستم و چیزهای زیادی یاد گرفتم!

نهایتا کانون این هم هست دیگه... دور هم بودن، با هم خوب بودن... 



ممنونم تا این پایین پاااییینا آمدید! 

روز خوش!


arrivederci! :D


(به امید دیدار)



راستی من بلد نبودم نوشته ها رو رنگ رنگی کنم! :(((



وایییی!! دیدید یادم رفت؟؟؟؟

راستی راستی راستی!!! یه چیر مهم دیگه!!! خاااااموووووماااااا! از الآن سعی کنید برای لباس های اجرای کنسرت بانوان ایده داشته باشید! خیلی چیز راحتی نیست، به هر حال مسئول سالن و فیلمبردار و اینا مرد اند و از این حرفا...

لباس ها هم باید طوری باشه که راحت ساز بزنیم! چکار کنیم؟؟