مدتِ کوتاهی، پیانیست و آکومپانیمانِ گروهِ کرِ استاد لوریس هُویان در دانشکده هنرهایِ زیبایِ تهران بودم. طبیعتن، مثلِ هر گروهِ کرِ دیگری، قبل از شروعِ تمرینهایِ اصلی، کُریستها باید صداهاشان را "گرم میکردند".
پیانو ملودیِ سادهای را مینواخت، و گروه کر همزمان، ملودی را یکصدا – اونیسون – آوا میکردند. اما ملودی "برهنه"نیست؛ "هارمونیزه" است: آکوردها به دنبالِ هم میآیند؛ درجهی یک در مدِ ماژور، چهار، یک، پنج، یک، مینورِ چهار، یک و مدولاسیونِ کروماتیک و دوباره همین روند درتونالیتهیِ نیم-پرده-بالاتر...فضا با هر قدمِ نیم-پردهای که تونالیته برمیداشت، چند گام از "زمین" فاصله میگرفت؛ گویی همه با هم، آمادهیِ پرواز میشدیم؛ چیزِ مشترکی را هدف گرفته بودیم؛ چیزِ مشترکی را، مطمئن، هدف گرفته بودیم: "هارمونیِ سرآغاز"، تعبیرِ آواییِ این "همآهنگیِ اولیه"مان بود.
...
امروز جشنِ تولدِ صفر-سالگیِ این وبلاگ است.
احساسی که الآن در من است، شبیهِ همان احساسیست که هنگامِ نواختن پیانو در آن لحظات داشتهام.
اینها را گفتم، که چهلصفحه سیاه نکنم و آخرش هم مدالِ طلایِ ناکامی در رساندنِ منظور بگیرم؛ مطمئنن اندازهیِ حرفم، چندجمله نیست.
.
تولدِ این وبلاگ رو به شما و خودم تبریک میگم.
فربد فرازندهمهر
دبیرِ کانونِ موسیقیِ دانشگاهِ شهید بهشتی