به نام خدایی که باران را آفرید تا سرزمین عاشقان آتش نگیرد
سلام دوستان! دیگه این بار داستان زندگیمو نمی نویسم اما...
تنها چیزی که می خواستم بگم اینه که... ممنون.
از جمع صمیمیتان، از ایده ها، از اون نیرو و انرژی که مطمئنم در همکاری های آینده خواهم دید...
دور هم نشستن کافی نیست، می دونم.. اما همین هم موجب شادیم شد
دور هم نشستن، گفتن و خندیدن، ایده رو ایده چیدن.. خیلی نشاط آور بود!
...پس ممنون.
لبخند زدمو دانشگاه رو ترک کردم و تنها چیزی که می تونستم بش فکر کنم این بود:
وای خدا! یه جایی پیدا کردم که وقتی می گم هنس زیمر (Hans Zimmer) منو مات و مبهوت نگاه نمی کنند! جای من همینجاست!
لبخند زدمو خلاف جهت باد رفتم!
به افتخار دوست جدیدی که شناختیم، امروز به جای arrivederci بهتون می خوام بگم..
!Au revoir
خیلی دوست دارم مهسا بهترین دوست من و دوست پر انرژی من تو کانون
قربونت فرزانه جان
منم همینطور
تو هم پر انرژی می شی دوباره، مطمئنم!
فقط دعا کن، یه سری اتفاقت داره می افته که حتی انرژی منو زیر سوال می بره...
شکننده شدم
فردا می بینمت عقشم!
اره میفهمم واقعا راست میگیی.میبنمت عشقم
متن جالبی بود
ممنونم
من از همه ی شما ها ممنونم!
خدا قوت!!
بغل! >:D<
بغغغغغغغغغلللللللللل!
هه! هه!
خوشحالم که "احساسِ تعلق" میکنی. کلن این احساسی نیست که بشه به سادهگی دوروبر پیداش کرد.
ممنون از اینکه انرژیِ قشنگ و زیادتو دریغ نمی کنی.
چه جایی بهتر از کانون برای تخلیه ی انرژی!!
خدا قوت!
راستی می شه این اصطلاح هایِ ایتَلیَن اِت رو سِرچ کرد و پیدا کرد معنیش رو، ولی فکر کنم مزه بده که خودت معادلِ فارسی شون رو بگی آدم نره تو خماری.
هه هه!
Arrivederci همان به امید دیداره...
اما Au revoir فرانسویه!
حتما از پست های بعد ترجمه می کنم!