جلسه‌ی انتخابِ دبیر، یا پُستِ خداحافظیِ فربد


دوشنبه بیستِ آبان ماه، سومین جلسه‌یِ کانونِ موسیقی در سالِ تحصیلیِ جدید که در اون انتخابِ دبیرِ جدید صورت می گیره از 12 تا 1 در سالن کنفرانسِ امورِ فرهنگی برگزار می‌شه.



تو این جلسه، مسئولیت‌های دیگه رو هم به رای‌ می‌ذاریم. همچنین درباره‌یِ ساعاتی که اتاقِ تمرین در اختیار گروه‌هاست، و ساعت‌هایِ دیگه‌ای که کسی برایِ تمرین اتاق رو بخواد، و هم‌اندیشیِ کلی، صحبت می‌شه.


جلسه‌یِ مهمی‌یه، و حضورتون تاثیرگذاره.


و اما خداحافظی


اِم...من حسِ یک پدر رو دارم الآن، که پسرش انقدر بزرگ شده، که بتونه حیاتِ پسرش رو بسپره به خودشو، بره سراغِ ماموریت‌هایِ دورِش...


کانونِ موسیقی مرده بود...من سعی کردم از نو بسازمش...خیلی دست‌تنها بودم، ولی کم کم چند نفرِ دیگه هم به من پیوستن، و این تلاش برای زنده نگه داشتن، جمعی شد...


کانون الآن زنده است، پا گرفته: هنوز خیلی جا داره برایِ رشد؛ هنوز "نوپا"ست...هنوز خیلی انتقادها به ضعف‌هاش وارده...اما دیگه الان مثل سابق نیست که کانون فقط با حضورِ من معنا پیدا کنه...الان دیگه "عضوِ قدیم" و "عضوِ جدید" معنا دارن...و این یعنی مدت‌هاست که من و این کانون تنها نیستیم...


کسایی الآن عضوِ کانونن، که براش دل می‌سوزونن...و این نگرانیِ من رو برطرف می‌کنه.


کانون پر از پتانسیله: به نظرِ من، تعداد اعضایِ با استعدادمون، و هم اعضایِ با انرژی مون، اصلن کم نیست...من می‌تونم مطمئن باشم که با رشد و مدیریت کانون، این کانونِ موسیقی می‌تونه از بهترین و قوی‌ترین کانون‌هایِ دانشگاه‌هایِ سراسر کشور باشه...


این کانون باید تو جشن‌واره‌یِ رویش خودشو نشون بده...این کانون باید تو جشنواره‌یِ شمسه حرفِ قویِ خودشو بزنه...


ما می‌تونیم بچه‌ها؛ فاصله‌یِ زیادی نداره این بالقوه‌ها با بالفعل شدن...


من تو پستایِ قبلیم، حرفایِ مهمَم رو زدم، واسه همین نمی‌تونم خداحافظیِ قشنگی بنویسم؛ ولی به رسمِ پدرها! باید بگم که بچه‌ها هم‌دل باشید...تنهایی جنگیدن (اصولن، تنهایی) ملالت آوره؛ ولی الان دیگه از تنهایی خبری نیست...کنارِ هم باشین، و تلاشِِ "با هم"، نه تنها ملالت‌آور نیست، بلکه لذت‌بخشه...


کانون رو یکی از سرمایه‌هایِ مهمِ خودتون بدونین...با اجراهایِ مختلفی که کانون کمک‌تون می‌کنه داشته باشین، یا که فعالیت‌ها و مسئولیت‌هایی که کانون در اختیارتون قرار می‌ده، رشد می‌کنین...بزرگ‌تر می‌شین...همچین سرمایه‌ای رو به راحتی پیدا نمی‌کنین...قدرشو بدونین و کانون رو با حضور و دلسوزی‌تون، قوی‌تر کنین: سرمایه‌تون رو بیشتر کنین...


قبول دارم که خداحافظی‌نامه‌یِ قشنگی نشد، اما چون تو تمامِ عمرم از خداحافظی متنفر بودم و خواهم بود؛ گفتم بی فکر و زیبایی‌نگاری خداحافظی رو بنویسم بره پیِ کارِش...


فقط بگم که، من با این‌که دارم از این دانشگاه می‌رم، عضوِ کانون می‌مونم...حتی فعالیت‌ها و کنسرت‌هایی در آینده تو این دانشگاه خواهم داشت...اسمَم پاک نمی‌شه...یه پدر هیچ‌وقت فرزندشو - هر چه قدر هم آماده و رشد‌یافته - کامل ترک نمی‌کنه.


شاید آروم‌ترم کنه این کار که، بگم برایِ دنبال کردنِ فربد، می‌تونین به وبلاگِ شخصی‌ش سر بزنین؛ چون اگه پستی بنویسم تو این وبلاگِ کانونِ خوِبِ موسیقی‌مون، بیشتر در موردِ کنسرت‌هام و اعلام و تبلیغش خواهد بود: حرف‌پراکنی‌هام دیگه اینجا اتفاق نمی‌افتن.


و آدرسِ وبلاگ:


قصه‌یِ فربد



حیف شد که قشنگ و تاثیرگذار نشد؛ ولی باور کنید حسی که دارم قشنگ و تاثیرگذاره!


حرفِ آخر این که، دهکده‌ای رو بنا کردیم که این اواخر شکلِِ یه شهرستانِ خیلی کوچیک رو به خودش گرفته...تمدن بهش دادیم...گسترشش دادیم...باید متمدن‌ترش کنیم...بیشتر گسترشش بدیم...این‌جا رو "سرزمینِ خودتون" بدونین...رشدش رو رشدِ میهن‌تون بدونین...و این جوری شهرستانِ کوچیکِ ما شهر می‌شه...کشور می‌شه...رشدش می‌دیم، رشدمون می‌ده...


من تا ابد این‌جا رو سرزمین خودم می‌دونم، و کشور کردنش برام ارزش خواهد بود...



"با هم"، معجزه می‌کنیم...فقط باید به آرمانِ زیبا و مشترک مؤمن بود...فقط همین...



خدانگهدار...


نظرات 11 + ارسال نظر
داریوش جمعه 17 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 11:20

من به نوبه خودم از زحمات فربد تشکر می کنم و روحیه بالندگی و سازندگی روش رو ستایش میکنم. واقعا اینکه این کانون یه فرصت و سرمایه جدا ارزشمنده که شتاب هرکدوممون رو در مسیر هنری پیش رومون افزایش بده موضوع مهمیه که باید همون طوری که فربد گفت قدرشو بدونیم. شاید خیلی جاها بشه افراد دور هم جمع بشن بخونن بزنن و خوش باشن. ما باید کانون رو از جایی برای زدن و خوندن و خوش بودن به سمتی ببریم که بالندگی هنری مون رو ارتقا بده که اینطوری که من تا حالا دیدم همین طور هم هست. یعنی اگر دوستی تکنیک بهتری داره به بهبود تکنیک بقیه کمک میکنه اگر دوست دیگه ای احساس بهتری داره بقیه از حس خوب اون تاثیر بپذیرن. اینکه امکان اجرای صحنه ای برای همه هست کمک میکنه که اجرای صحنه ای افراد تقویت بشه. امکان نوازندگی در گروه مهارتهای گروه نوازیمون رو تقویت میکنه و ...
امیدوارم با کمک همه بتونیم این مرحله زندگی هنری مون رو به یه مرحله درخشان تبدیل کنیم.
بازم از تلاش ارزنده فربد و بقیه بچه ها تشکر میکنم

بسیار لطف داری داریوش جان:) و بسیار هم با حرفات موافقم.

shokoofeh جمعه 17 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 12:33

مدت زمان زیادی نیست که وارد کانون شدم ولی خب از همون وقتی که اومدم کانون رو اولش با اسم فربد فرازنده مهر شناختم بعدش با بقیه آشنا شدم
از همون روز اول حمایت هاتون ....انرژی دادن هاتون....وعشقی که به کانون موسیقی داشتید باعث شد من و بقیه بچه ها هر روز بیشتر از قبل شیفته ی کانون بشیم
اصلا همین پدر بودن شما بود که باعث شد من,شیدا,پریسا و مهرا یک گروه بشیم پر از هدف...حمایت شما جرقه ی اول بود
مگه خداحافظی کردن با دبیر مهربون ,پرانرژی و دلسوزی مثل شما کار آسونیه؟؟؟
ماکه اهل انجام دادن کارای سخت نیستیم پس اصلا فکرشم نکنید بتونیم خداحافظی کنیم
بابت همه چیز ممنونم هم از طرف خودم هم از طرف دوستام

وای ممنون شکوفه جان، نمی‌دونم چی بگم در مقابلِ این همه لطفت:)

منم ازت بخاطر این همه انرژی و علاقه ات ممنونم:)

علی نقی جمعه 17 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 18:44

انقد شکه شدم که نمیدونم چی بگم...
ولی...بالاخره تغییر همیشه یه کوچولو سخته. ولی خب همه ی ماها باید پیشرفت کنیم، تغییر کنیم، درس بگیریم و... از اینکه گفتی کامل ترکمون نمیکنی واقعا خوشحالم. من اصلا بلد نیستم قشنگ صحبت کنم و امیدوارم تو همه ی مراحل زندگیت چه شخصی چه درسی و چه هنری موفق باشی.
این قضیه که کانونو احیا کردی واقعا چیزی نیست که بشه نادیده گرفت. خییییلی مهمه... من از طرف همه ی بچه ها میگم:
"فرازنده مهر... موچکریم"

:)
اتفاقن قشنگ حرف زدی و تحت تاثیرم قرار دادی. پر از آینده ای علی نقی. خوشحالم که شاهد بخشی‌ش خواهم بود. :)

jafari جمعه 17 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 21:47

:-) ....................

sadaf جمعه 17 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 22:02

:)

Faranak nejati شنبه 18 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 00:28

Kanoon , bedoone farazandemehr , dige kheili kanoon nist
Avalin kasi k man too oomoor farhangi didam shoma boodi !!!!
Avalin gheire hamkelasi!
...

:)...

shirin شنبه 18 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 14:31

سلام دوستان خوبید؟ من چکار باید بکنم که عضو انجمن بشم؟
یک سوال دیگه ام داشتم اینکه,کلاسای آموزش ساز هم تو انجمن برگزار میشه؟ مثل گیتار. سازای سنتی چی؟مثلا کمانچه.
ممنون

سلام!
پستِ "جلسه‌یِ دوم کانون موسیقی و درباره‌یِ عضویت رو بخونین" نحوه ی عضوگیری رو درِش توضیح دادم:) جوابِ سوالاتون هم به جهتِ ترغیبتون موقعی که تشریف آوردین می‌دیم! ؛

شیدا شنبه 18 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 19:50

من واقعا شوکه شدم وقتی شنیدم میخواین برین.. واقعا مرسی به خاطر همه تلاشایی که برای هممون کردین که کانون،کانون تر بشه...امیدوارم که اوضاع به بهترین شکل براتون پیش بره و به اون چیزی که میخواین برسین... با شکوفه هم کاملا موافقم :-) خلاصه مرسی برای همه چی

ممنون شیدا:)
ازین جا بعدش هم باید کانون رو کانون‌تر کنیم و خودمون رو هم کانونی‌تر...و تو از کسایی هستی که از مصادیقِ خیال-راحت-کنِ این اتفاقی:)

مهسا منصوری شنبه 18 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 20:22

حرف برای گفتن زیاده.. اما همشون می تونند در این خلاصه شن که..
بهترین ها رو براتون آرزو می کنم، موفقیت های پی در پی و شادی های ماندگار.

و از ته ته ته ته قلب.. ممنون.

خدا به همراهتون!

لطف داری مهسا جان:)
منم برات آرزوی بهترین ها رو دارم...

صابره سه‌شنبه 21 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 12:05

ای وای...چه غم انگیز.
من هم برات بهترین ها رو آرزو می کنم، موفقیت های پی در پی و شادی های ماندگار.

و از ته ته ته ته قلب.. ممنون.
امیدوارم سر حرفت باشی و مثل بعضی ها نباشی که می گن بازم می بینمتون اما دیگه پیداشون نمی شه.به قول خودت به وبلاگ سر بزن.به کانون هم...

خدا به همراهتون!

امیر حیدری سه‌شنبه 28 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 21:47

حرف برایِ گفتن هست، تو هم بعد از این باش.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد