جلسه ای طولانی... که بر اساس رای بچه ها نامش رو «بصیرت» گذاشتیم! یا همان «آنچه که دیروز گذشت»


به نام خدایی که باران را آفرید تا سرزمین عاشقان آتش نگیرد


سلام دوستان خوب کانون! امیدوارم همگی خوب باشید و از خستگی امتحانات در آمده باشید!

قراره یه پست طولانی بنویسم پس از همین الآن خودتونو آماده کنید!

حتی تنها بش فکر که می کنم دستم درد می گیره! 


قرار بر اینه که خلاصه ای از جلسه ی دیروز بنویسم، طوری که افرادی هم که نبودند بدونند اصلا چی شده، چه خبره، کجای کاریم، دنیا دست کیه...


تمام سعی و تلاشمو می کنم که صورت جلسه ی خوبی بنویسم، اما به هر حال امکان خطا و اشتباه هست پس یه کمکی بکنید و اگر لازم می دونید نوشته رو تغییر بدم حتما بگید!


بسم ا...


دیروز بعد از افتادن امتحان آیین نامه (برای دومین بار) خیلی خوشحال و خندان رفتم دانشگاه!

ساعت 9 قرار بود جلسه باشه که... ماشاءا... اول از همه خودم خیلی آن تایم بودیم!

من واقعا از بچه هایی که به وقت اونجا بودند معذرت می خوام...


جلسه ی گروه بانوان شروع شد و خلاصه بگم که خیلی خوب بود: تصمیم های خوبی گرفته و حرف های خوبی گفته شد.

برای اطلاعات بیشتر در مورد گروه بانوان حتما حتما به پست های آقای امیدی مراجعه کنید، سرپرستمون همه ی توضیحات لازم رو دادند!


جلسه ی ساعت یک: آنچه گذشت...


1- «گزارش جلسه ها» : دبیر کانون ازم خواستند که مسئول نوشتن صورت جلسه ها بشم، یعنی بعد از هر جلسه تو وبلاگ بنویسم که چی شد و چی گفته شد تا غائبین بی خبر نمونند... اگر مشکلی با سبک نوشتنم دارید و از این حرف ها بم بگید، هیچ چیزی غیر قابل حل نیست



2- «نگرانی» : بچه ها بسیار بسیاز کم به وبلاگ سر می زنند... تنها چند نفر اند که کامنت می ذارند و اعلام حضور می کنند... از کانون موسیقی که کار می خوان و آقای فرازنده مهر نمی تونند زود قبول کنند به جای اینکه بگن آره باید بگن صبر کنید باید با اعضای کانون صحبت کنم.. چون تعدادمون که کمه هیچی پست گذاشتن وقتی بچه ها به وبلاگ اصلا سر نمی زنند که بگن آقا جون «ما هستیم» معنی نداره

اعضای فعال کانون به زور ده نفر اند! بجه هایی هم که در جلسه حضور داشتند از روی بیکاری که نیامدند!

وقتشونو واسه چیزی گذاشتند که واسشون مهمه!

به هر حال، قرار شده خودمونو موظف بدونیم حد اقل 2 روز یه بار به وبلاگ سر بزنیم و اگر هم حرفی برای گفتن نداریم تنها یک لبخند جهت اعلام حضور در کامنت ها بذاریم.

عهد و پیمان بستیم ها! خودتونو نشون بدید!

و راستی، هر کسی که نظر می ذاره منتظر feedback می مونه... قرار بذاریم که هر وقت کسی پست می ذاره هر چه سریع تر کامنت هارو تایید کنه


 «جا به جایی» : نه تنها اتاقمونو دارند عوض می کنند بلکه ممکنه بخوان گروه های دیگه هم بیارند همونجا!!

( آقای فرازنده مهر: یه اتاق دیگه دارن می دن بهمون (...) بیچاره کردن ما و کانون تئاتر رو... شاید تمرین مجسمه سازی رو هم اینجا بذارن!

مهسا: ... یعنی بشه موسیقی، تئاتر... و مجسمه سازی؟؟؟؟

آقای امیدی: حتی مثلا راگبی!)

خب این خیلی نگران کننده است!! شاید هم اتاق رو دوباره عوض کنند! خدای من!



3- «لوگو» : خودم شخصا پیگیر لوگو هستم اما این به آن معنا نیست که اگر کسی طرحی یا نظری داره نیاد بگه! اتفاقا! از کجا معلوم اون لوگو رو همه بچه ها بپسندند؟؟ هر کسی فکری چیزی داره بیا بگه! آقای امیدی همونجا لایو (Live) واسمون لوگو طراحی کردند!

لوگو رو که انتخاب کنیم حتما می ریم واسه اعضای کانون روی پین می زنیم !


4- «برنامه ورودی های 92» : کنسرتی که اول سال قراره اجرا بشه و به احتمال زیاد همکاری آقایون و بانوان مجازه...!

کاری که انشاءا... با کمک آقای فرازنده مهر و آقای پرهیزگار اجرا خواهد شد...

به قول آقای پرهیزکار The first impression is the last

کار، کار خیلی مهمیه... چون تمام ورودی های جدید کانون ما رو از طریق این برنامه خواهند شناخت و بچه ها توسط این برنامه باید جذب بشن!


یکی از طرح ها اینه که اگر بشه پیانو باشه، 4 تا ویلن که اگر از بانوان بتونند کار کنند خیلی عالی می شه، ساز کوبه ای و مسلما خواننده... مهم اینه که تعداد نوازنده ها زیاد و کار fun باشه :)


اگر هم نذارن بانوان رو سن برن که کار با خود آقایون می مونه..


 خواهشا اگر کسی ایده ای داره مطرح کنه و هر کی می تونه کمک کنه اعلام آمادگی کنه!

راستی گمونم باید به فکر پرداخت هزینه ی جا به جایی ساز آقای فرهادی هم باشیم!


5- «غرقه» : این بخش رو قرار شد به موژان چگینی و صابره تیموری بسپاریم! از طراحی brochure تا تزیین خود غرفه!

 بچه های بسیار خوب و فعالی هستند! منظور غرفه ای هستش که در اختیار کانون موسیقی می ذارن روزی که ورودی های 92 می آن دانشگاه! چطوری می تونیم کانونمون رو معرفی کنیم؟؟

مسلما پذیرای ایده های همه ی بچه ها هستیم!! هر کس هر فکری داره بگه :)


6- «اساس نامه» : دو سیستم برای نوشتن اساس نامه مطرح شد... 

از اول همه چیز ها رو در نظر بگیریم و بطور کامل تدوین بشه 

یا قوانین مسائلی که باهاشون طرف هستیم رو بنیسیم (مثل جلسات و سایت و ...)


چند نفر مسئول رو تا الآن انتخاب شدند:


کارشناس گروه کلاسیک: فرب فرازنده مهر

کارشناس گروه سنتی: پوریا امیدی

کارشناس آواز: مهرشاد پرهیزکار

مدیر مالی : امیر سلیمی (و البته نشریه هر موقع راه افتاد)

مسئول ارتباطات/هماهنگی جلسات : فرزانه فتاحی (خوب هم می شه اگر یه خط ایرانسل بگیریم که مال کانون باشه و برای هماهنگی ها از اون استفاده بشه... اما تو رو خدا، جان هر کی دوست دارید اون گوشی هاتونو جواب بدید!!

و راستی... ای میل کانون هم قرار شده عوض کنیم..! حواستون باشه!)


7- «عکاس/فیلم برداری» : لازمه کسی این مسئولیت رو بر عهده بگیره... تمرین گروه بانوان قرار شد 4شنبه ها باشه، کسی رو می خوایم که از تمرین بچه ها هم فیلم و هم عکس بگیره! هم واسه ساخت کلیپ این فیلم ها لازمه هم اینکه قراره روز اجرای بانوان این عکس و فیلم ها رو رو پرده نشون بدیم... خواهشا هر کس می تونه اعلام آمادگی کنه!

من دوربین خوب دارم اما حواسم نبود که خودم نمی تونم این کار رو به عهده بگیرم چون مسافرم

کمک!!


8- «اجرای گروه کاریز» : گروه آقای امیدی اگر خدا بخواد برای اولین بار در علوم پزشکی اجرا خواهد داشت.. و سپس در دانشگاه تهران و دانشگاه شریف. خطاب به آقای امیدی: از الآن بگید در چه زمینه هایی کمک می خواید (بلیط فروشی، لباس، هر چی) که بچه ها بتونند تقسیم کار کنند!


9- «جلسات» : انشاءا... از ترم بعد به توافق می رسیم و یک روز خاصی رو در هفته مشخص می کنیم برای جلسات کانون...

غیبت که ممنوعه هیچی، افرادی که با تاخیر می آن جریمه ی مالی می شن... بطور کاملا جدی. از الآن به فکر این باشید که چند نفر رو می تونید شام مهمون(اجباری) کنید!!


10- «uniform» ... خوب می شه اگر یه فرمی چیزی برای بچه های کانون در روز های اجرا در نظر بگیریم تا اعضا از دیگران متمایز شن، چون به هر حال برای کمک در سالن حضور خواهیم داشت برای نظم سالن و راهنمایی... مثلا همه سر تا پا آبی یا قهوه ای بپوشیم... اینا مثال بود، من منتظر ایده های شما هستم!

آقای پرهیزکار پیشنهاد کردند که می تونیم همون پین های لوگو رو به لباس هامون بزنیم!




بارالها! به غلط کردم افتادم! 

عزیزان، اگر مشکلی، غلطی چیزی هست حتما بگید...

می خوام برم دستمو گچ بگیرم.. کاری ندارید؟؟ 


اگر پست چیزی کم داره یا مطلبی رو جا انداختم بم بگید! من در این جلسه دو بار شرکت کردم!!!


در هر صورت جای خیلی از بچه ها خالی بود.... کلی خوش گذشت!

آقای امیدی کامپیوتر اسرار آمیزشون رو روشن کردند و کلی فیلم های قشنگ نشونمون دادند! همینطور آقای پرهیزکار!

و من دیروز فهمیدم Baritono هستم و چیزهای زیادی یاد گرفتم!

نهایتا کانون این هم هست دیگه... دور هم بودن، با هم خوب بودن... 



ممنونم تا این پایین پاااییینا آمدید! 

روز خوش!


arrivederci! :D


(به امید دیدار)



راستی من بلد نبودم نوشته ها رو رنگ رنگی کنم! :(((



وایییی!! دیدید یادم رفت؟؟؟؟

راستی راستی راستی!!! یه چیر مهم دیگه!!! خاااااموووووماااااا! از الآن سعی کنید برای لباس های اجرای کنسرت بانوان ایده داشته باشید! خیلی چیز راحتی نیست، به هر حال مسئول سالن و فیلمبردار و اینا مرد اند و از این حرفا...

لباس ها هم باید طوری باشه که راحت ساز بزنیم! چکار کنیم؟؟

گزارش ۲

طی جلسه ی مفیدی که امروز با اکثر بانوان داشتیم به نتایج خیلی خیلی خوبی رسیدیم !

اول اینکه گروه بانوان کاملا به صورت رسمی تشکیل شد و اعضا برای اجرا مشخص شدن.

که بعد از جلسه ی اول تمرین طی تخمینی که زده می شه معلوم می شه که تاریخ اجرا حدودا کی هست ، ولی طی تخمین اولیه من که خیلی هم خوشبینانه بوده ، گروه واسه اجرا توی ماه آبان آماده میشه !

دوم اینکه قطعاتی که قرار شد اجرا بشه هم در کمال دموکراسی طی یک رفراندوم بین بچه ها انتخاب شدن !


خبر خوب اینکه ما قرار شده که داخل تالار مولوی تمرین کنیم !

خبر بد هم اینکه ما الان دنبال چند تا نوازنده ویولن و یک نوازنده دف می گردیم که در اسرع وقت باید پیدا کنیم که تمرین عقب نمونه  !

خبر جالب اینکه ما علاوه بر تمرین یه سری کار های فوق برنامه و آموزشی هم داریم در طول تمرینات !



چند تا چیز 

ما قرار شد که تمرین رو هر ۴ شنبه بزاریم

حالا توی این پست راجبش رای گیری می کنیم ؟


تمرین هر ۴ شنبه ساعت ۱۰-۱۲ ؟

تمرین هر ۴ شنبه ساعت ۱۲-۱۴ ؟

تمرین هر ۴ شنبه ساعت ۱۴-۱۶ ؟


خودم نظرم روی اولیه البته !


یه سری قانون هم واسه گروه به تصویب رسید که اون رو هم جلسه ی اول تمرین مفصل راجبش بحث می کنیم !


و اینکه برای هرچه بهتر برگزار شدن این کنسرت ، این اجرا باید توی یک روز و توی تالار ابوریحان باشه !

پ.ن :

راجع به ساعت تمرین هر چه زودتر نظرتون رو اعلام کنید . چون شنبه باید به امور فرهنگی اطلاع بدیم !



نامه تمام .

یک روز و دو جلسه

 

بنابه هماهنگی های انجام شده، فردا جلسه ای خواهیم داشت ساعتِ 9 صبح که در اون درباره ی مسائلِ مربوط به پروژه ی گروهِ موسیقی ایرانیِ بانوان صحبت می کنیم، و یک جلسه هم خواهیم داشت ساعتِ 1 بعدازظهر، که در اون درباره ی اساس نامه و مسائل مربوط به کانون صحبت می کنیم. 

 

من در جلسه ی دوم صحبت هایی درباره یِ وبلاگ خواهم داشت و همین طور اساس هایِ اساس نامه، و حتمن سعی می کنم در مورد جلسات و وبلاگ این قاعده رو به تصویب برسونم که: 

 

از جلسه ها صورت جلسه تهیه کنیم و در وبلاگ بذاریم. 

 

می بینمتون. 

 

جوابیه !

خیلی دوست داشتم الان یه سری دفاع از خودم بکنم ،

ولی 

چون توی پست قبل هم با لحن نوشته های من که مورد پسند نبود و هم این که شاید این وبلاگ رو که بچه های خودمون هم کم بهش سر می زنن ، کس دیگه هم ببینه ترجیح می دم فعلا از موضع سکوت با مسئله برخود کنم !

ولی همین قدر بگم 

همین پوریایی که توی یه پست ۱۳ بار اسمش برده می شه ، اگر اون پست رو نمی ذاشت الان این همه جنب و جوش یه دفعه به وجود نمی یومد که توفیق اجباری ای شد واسه کانون که واسه خودش اساسنامه ای داشته باشه ! ( البته با پیگیری مهرشاد )


حداقل قبول کنیم که من انتقاد های خیلی خیلی ساختاری تری می تونستم بکنم ، ولی فقط یه کم از فعالیت هامون گفتم.

اصلا رسالت وبلاگ همینه که هر کسی بیاد در کمال دموکراسی و هر حرفی که داره بزنه به نظرم !‌(شایدم من در این مورد اشتباه فهمیدم !‌)


خوبه که بعد از این همه غیر فعال بودن وبلاگ پست پوریا این همه انرژی رو به کانون برگردوند !

ممنون از بچه هایی که توی اون پست انتقادی با اون لحن بدی که داشت با من موافق بودن.




با تشکر

پوریا.


نامه تمام.

پاسخ به و انتقاد از "به شدت انتقادیِ" پوریا، رمانِ بلندِ پیانو و حرف‌هایِ مهمِ دیگر: پستِ طولانی

 

پستِ پوریا و انتقادی بودنش به نظرِ من منصفانه نیست و حتی عجیبه. 

  

ما دورِ هم جمع نمی شیم که جمع شده باشیم؛ بلکه هر دفعه صحبت هایِ مشخصی می کنیم و تصمیم هایی رو می گیریم. ببینید: کانون - به شکلی که الان هست - نوپاست؛ انتظار نمی ره که از جلسات کارهایِ زیادِ اجرایی بیاد بیرون؛ یا حتی خروجیِ زیاد داشته باشه. نقدِ پوریا منصفانه نیست، چون در موردِ کارگاه ها و معرفیِ ساز و حتی آرشیو قبلن صحبت شده، حداقل من خودم شخصن صحبت کردم؛ یادتون باشه جلسه ی قبل بچه ها تازه خودشون رو معرفی کردن! انتقاد به اینکه "هیچ کاری نمی کنیم" تو این مرحله به نظرم معقول نیست. 

 

کانون خروجیِ جدی داشت؛ و اون کنسرتی بود که برگزار شد. ما خروجیِ در-راهِ دومی داریم که اونم مهمه و پروژه ی سنگینی یه و خودِ پوریا مسئولیتش رو به عهده داره و همین عجیب می کنه برام اتهام "هیچ کاری نکردن"ش به کانون رو. من موافقم که می تونیم برایِ مهر و آبان کارای بیشتری بکنیم ولی "انتقاد" به فعال بودنِ کانون رو بر نمی تابم. 

 

جالب تر اینجاست که خود پوریا اذعان داره که ایامِ امتحانات بوده، اما باز هم در مقامِ انتقاده. 

 

پوریا پیشنهادهایِ خوبی داده برایِ فعالیت های غیر کنسرت، و تعدادِ زیادی ش قبلن مطرح شده بوده؛ فقط ای کاش این ها رو با لحنِ انتقادی نمی گفت. 

 

نکته ی دیگه که انتقاد کلی من بهشه، "لحنه". پوریا، احساس می کنم که نتونستم درست متوجهِ ایرادی که ازت می گیرم کنمت. لحنِ به قول خودت "به شدت انتقادی"، اونم جایی که احتیاجی نیست و صرفن می تونستی یادآوری کنی فعالیت هایِ بالقوه رو، به کانون "آسیب می زنه". 

ما برایِ ورودی های 92 باید عضوگیری کنیم. فرض کن یکی شون سر بزنه به وبلاگ و این پستِ تو رو ببینه، چه اتفاقی می افته؟ هیچی؛ این رو به یه ذهنِ تازه وارد متبادر می کنه: اینا خودشون هم معتقدن که ضعیفن. چیزی که واقعیت نداره: 

 

ما خوب پیش اومدیم، پله پله داریم می سازیمش، نباید ارزش چیزهایی که تا این جا ساختیم رو بیاریم پایین، اونم با دستایِ خودمون. 

 

من به عنوانِ دبیرِ کانون، و کسی که نسخه ی واقعی و مرئی ش رو از صفر آجرگذاری کرده، هستم برای جلوتر بردنش، قوی تر کردنش، بالقوه هاش رو بالفعل کردن و بزرگ کردن و زنده و پررنگ نگه داشتنش. 

 

من متاسفانه مشکلِ جسمی برام پیش اومد هم زمان با کنسرت قبلی و نتونستم خیلی کمک باشم و کارها همه افتاد سر مدیر برنامه که امیر سلیمی بود. اما از قبلش همیشه بودم و تلاش کردم براش، و وقتی که بهبود یافتم برگشتم و در ادامه هم خواهم بود. 

 

از پوریا می خوام بیشتر تامل کنه در ایرادی که بهش می گیرم، به جایِ اینکه در یک پای نوشت قسمم بده که قصور از منه! 

 

ایرادی که می گیرم جدی یه؛ پوریا می تونه در جاهایِ دیگه هر جوری که می خواد بنویسه، ولی خواسته ی من ازش اینه که در موردِ اینجا نوشتن، ایراد و حرف هایِ من رو در نظر بگیره. مطمئنم که پوریا نگرانی و انتقادهایِ من رو خدایِ نکرده با خصومت و غرض اشتباه نمی گیره. 

 

تغییرِ دکوراسیون اتفاقیه که تصمیمش بدون مشورت با دبیر کانونِ موسیقی و همین طور تئاتر گرفته شد. امکانش هست که رنگِ سیاه رو نزنن امروز که با کارشناسِ کانون ها (خانم برزگری) صحبت می کردم. مسائل هر کدوم مشخصن و آکوستیک کردن اتاق من رو از پدیده ی دوش و وسایلِ بلااستفاده ی کانون تئاتر غافل نکرده: صرفن منتظرم کار تغییرِ دکوراسیون تموم شه، بعد پی گیری شون کنم. 

  

خبرِ دیگه اینکه شاید یه اتاقِ دیگه هم به ما و کانونِ تئاتر بدن. 

 

 

و اما خبر خیلی بد اینکه، علارغم صحبت های من با معاونِ امورِ فرهنگی (دکتر میر احمدی)، با درخواستِ خریدِ پیانویِ دیجیتال موافقت نشد. در ازاش، این امکانِ ارزشمند رو در اختیارمون گذاشتن که هر ساعتی که مایل باشیم تمرین کنیم، تالارِ مولوی رو در اختیارمون قرار می دن؛ مشروط بر اینکه از قبل روزها و ساعت ها رو اطلاع داده بوده باشیم. 

 

و در موردِ عدمِ موافقت...ببینید: یک پیانویِ Arius یاماها، پایین ترین مدلش، الآن قیمتش چهار ملیون و پونصده. سنگینه برای دانشگاهی که کانونِ موسیقی ش تازه کم کم داره فعال و زنده بودنِ ش رو به نمایش می ذاره. هم عقیده بودیم با خانم برزگری که یه مدت باید بگذره، کنسرت هایِ بیشتری برگزار بشه، بچه ها رسیتال بذارن، کارگاه ها و فعالیت های مختلف، که اندفعه که من با دستِ پر از فعال بودن کانون، و سرپرستِ ارکسترِ دانشگاه که مثلن تو جشنواره ی شمسه ارکسترش اجرایِ نسبتن خوب داشته (ماجرایِ ارکسترِ دانشگاه رو جلوتر می گم) بودن - اگه همچنان برایِ سالِ دیگه دبیرِ کانون انتخاب شده بودم - دوباره درخواست رو مطرح کردم، نتونن رد کنن. 

 

البته به عنوانِ آخرین تلاش، فردا با شخصِ مدیر امورِ فرهنگی (دکتر جهان گیری) صحبت می کنم. ولی احتمالن نتیجه تغییری نکنه: فعلن. 

 

و این که دانشگاه تصمیم گرفته که یک ارکستر داشته باشه و من هم مسئولیت و سرپرستیشو به عهده گرفتم. این در واقع یه مژده ی بزرگ به نوازنده ها مخصوصن کلاسیک کارهاست: با دانشی که که از هارمونی، کنترپوان و ارکستراسیون دارم، خیلی کارها رو می تونیم اجرا کنیم؛ خیلی کارها رو هم می تونم تنظیم و ارکستره کنم و اجراشون کنیم که لزومن به خودیِ خود ارکسترال نیستن. چیزِ رویایی ای هست، چون اگه تشکیلش بدیم با شروع از یه ارکسترِ کوچیک، می تونیم کار برای اجرا تو جشنواره شمسه، و یا حتی جشنواره ی فجر آماده کنیم. نکته ی ظریفی هم که وجود داره اینه که ازون جایی که یه ارکستر متشکل از نوازنده هایِ پسر و دختره، ممکنه دانشگاه تو این صحنه با این موضوع مشکلی نداشته باشه. به هر حال، فعلن در مرحله ی صحبته و من سر موفعش یه پستِ مفصل در بارش می نویسم. 

 

شکایتی هم دارم از امیر سلیمی که با وجود نظرهایِ محکمش درباره ی زنده بودن و لزومِ در حرکت بودنِ کانون موسیقی، هیچ خبری ازش نیست. 

 

نکته ی دیگه این که، با تشکر از تلاش و توجه مهرشاد، پستی هم درباره ی اساس نامه می ذارم و نکاتی رو توش می گم. خیلی باید مشارکت کنید. من اصلن پیش نهادم اینه که سرضرب خود مهرشاد رو "مسئولِ اساس نامه" کنیم. 

 

این رو هم همین جا اعلام کنم که تو تابستون جلسه ی رسمی نداریم (جدایِ از تمرین های پروژه ی گروهِ بانوان) مگر استثنایی باشه که تو وبلاگ اعلام می کنم. فعلن قاعده رو این می گیریم تا اگه نظر بچه ها غیرِ این بود تصویب بشه. لطفن اگه جلسه ای می خواین به هر دلیلی بذارین با من هماهنگ کنین که تو وبلاگ بذارم چون مسئول وبلاگ و مسئولِ جلسه ها منم: جلسه ی اساس نامه رو که بذاریم تکلیفِ یه سری وظایف رو حتمن مشخص می کنیم. اما فعلن از الان به بعد جلسه ها منتقل می شه به وبلاگ. صحبت ها، بیانِ نقطه نظرها، تصمیم گیری ها، رای گیری ها...هر چیزی. 

پس: 

 

لطفن به وبلاگ متصل باشید. 

 

در راستایِ پیشنهادهای پوریا، به نظرم یه کارگاهِ آشنایی با ساز ویولن مثلن خانم نیلوفر زارعی می تونه برگزار کنه. شاید اگه فرصت کردم خودم هم یه کارگاهِ آشنایی با تئوری و مبانیِ موسیقی گذاشتم. مثلن اگه کسی تاریخ هنر خوب می دونه کارگاهِ آشنایی با موسیقیِ دوره ی های مختلف، مثلن دوره ی باروک بذاره؛ خودم شاید تا سالِ دیگه سوادم برسه بهش. 

این سنتی کارا که خیلی دستشون بازه واسه حرفای شنیدنی گفتن. خود پوریا می تونه سازش رو معرفی کنه؛ سازی که خودش دید که شخصن املاش رو هم بلد نبودم! 

 

من خوش بینم، و معتقدم نگرانیِ پوریا و کسایِ دیگه ای که دغدغه ی بیشتر شدن فعالیت هایِ کانون رو دارن، با متصل بودن به هم و نظم و برنامه ریزی، برطرف می شه. 

 

  

پ.ن: فکر کنم حداقل 12-10 بار اسمِ پوریا رو به کار بردم! 

 

پ.ن 2: آبتین نریمانی حرفِ خوشحال کننده ای از برگزاریِ کارگاه آشنابی با ساز سنتور در زمستانِ 92 می زنه. 

"توجّه......!!!.......توجّه"

دوستان عزیز کلّیت اساس نامه مشخص شده.

با دبیر صحبت کردم و قرار شد طی جلسه ای  برای نوشتن جزئیات و اضافه کردن بندها و تبصره ها حضورا تصمیم بگیریم

جا داره اضافه کنم که برای تعیین و تصویب هر بند یا تبصره ی مهم، پس از اعلام تبصره در جلسه ی رسمی با حضور اعضا و یا از طریق وبلاگ، به رای گذاشته میشه و در صورت کسب موافقت حداکثری اعضا، به تصویب میرسه.


با تشکر

مهرشاد پرهیزکار

معرفی اساس نامه(به صورت کلی)، مدیران و سمت ها...

*مطابق با آیین نامه ی تصویب وزیر (یا یکی در این حدود) کانون های فرهنگی هنری متشکل میشن از:

1- دبیر

2- شورای مرکزی متشکل از 5 عضو دائم(یکی دبیر) و 2 عضو علی البدل

3- مجمع عمومی

+ اینکه، هر کانون باید اساسنامه ی خودش رو داشته باشه و شورای مرکزی و اساسنامه هم باید هر سال به تصویب جدیدی مفتخر بشه.


...یک تعریف مهم...

-          تعریف: ترم کانونی عبارت است از ترم اول تحصیلی، ترم دوم تحصیلی و ترم تابستان


مدیران:

1-     مدیر اجرایی

2-     مدیر برنامه ریزی

3-     مدیر پیگیری

4-     مدیر برگزاری جلسات

5-     مدیر مالی


مسئولین سمت ها:

1-     سمت دبیری

2-     مسئول اساس نامه

3-     مسئول رای گیری

4-     مسئول کتابخانه      

5-     مسئول سازها

6-     مسئول کامپیوتر

7-     مسئول برگزاری کلاس ها و فعالیت های فوق برنامه

8-     مسئول وبلاگ

9-     مسئول نشریه


*نکاتی در مورد کانون در تابستان*

هنوز مطالب این قسمت کامل نشده که به زودی با تکمیل این قسمت، کلیّت اساس نامه رو میذارم ببینید و اونجاس که منتظر نظراتتونم


اولین و مهمترین حرکت..." اساس نامه"..!

سلام

دوستان با توجه به اینکه باید چهارچوب خاصی تعریف شده در اختیار کانون موسیقی قرار بگیره، با اجازه ی دبیر من شروع کردم به مکتوب کردن ضوابطی تعریف شده در قالب اساس نامه که بعد از تکمیل شدن، post میذارم همه ببینید.

چند نکته:

1- به نظراتتون برای تکمیل این اساس نامه احتیاج دارم.

2- از الان خودتونو آماده کنید واسه پذیرش سمت های جدیدی که در اساس نامه ذکر شده.

3- لطفــــــــــــــــــــــــا همگاری کنید...آن هم به صورت مستقیم...بیایدحرفهای قشنگمونو در قالب عمل ارائه کنیم.

..........................نظرات و دیدگاه هاتونو حتما بنویسید، من واقعا به کمکتون احتیاج دارم...........................


با تشکر

مهرشاد پرهیزکار

به شدت انتقادی !

چند تا چیز می خواستم بگم ، که به نظرم هیچکس بهش توجه نمی کنه اصلا !

الان کانون موسیقی شده یه جایی که هر چند وقت یه بار دور هم جمع می شیم و یه سری سند چشم انداز مطرح می کنیم، یعنی در اصل ما هیچ کار خاصی انجام نمی دیم . فقط یه سری جلسه !

هر چند وقت یه بار هم شااااید یه کنسرت بذاریم !

کانون موسیقی فقط کنسرت نیست ، خیلی کارهای دیگه هم میشه انجام داد ، مثال می زنم :

- کار گاه معرفی ساز باید داشته باشیم ، ( هر دفعه من توی جلسه گفتم که باقلاما می زنم ، چند نفر گفتن این که می گی چی هست اصلا‌!!‌)

- می تونیم کتاب و آلبوم معرفی کنیم بهم ! 

- می تونیم از نوازنده هایی که خوب ساز می زنن توی ایران دعوت کنیم ،‌ ( باید اضافه کنم هر کس که معروفه لزوما شاید نوازنده خوبی نباشه !‌)

- موسیقی کشور های مختلف رو معرفی کنیم ! ( من موسیقی تمام کشور های دنیا رو دارم به ترتیب حروف الفبا )

- هر از چند گاهی یه ویدئو ی کنسرت نمایش بدیم !

- نشریه هم داشته باشیم که خیلی بهتره ! ولی تلاش زیادی می خواد !

- یه هارد اکسترنال داشته باشیم توش آرشیو جمع کنیم !

-  یه دستی به سر و روی شکل این وبلاگمون بکشیم ! خیلی سادست شکلش !

-  مثل کانون های دیگه یه لوگو واسه خودمون داشته باشیم !

- کنسرت هم داشته باشیم البته !


به این فکر کردین الان امور فرهنگی اگه از ما کار بخواد ، ما به عنوان کانون موسیقی چه کسی رو می خوایم بفرستیم روی صحنه ؟

ما توی این مدت که با هم بودیم هیچ رزومه ی قابل توجهی نداشتیم‌!


اصلیات رو بیخیال شدیم رفتیم پی چیز های فرعی !

اون همه وسایل بچه های کانون تئاتر که جا گرفته و اون لوازم امور فرهنگی که تا ۲۰ سانتی متری در ورودی کانون اومده رو ول کردیم داریم راجع به رنگ آکوستیک دیوار و چراغ ال ای دی و این جور چیزا بحث می کنیم !

من چند دفعه گفتم اون دوش آب رو باید برداریم ، بخار آب ساز هارو خراب تر می کنه !

مثال ما مثل کسیه که ماشین نداره ولی دنبال رینگ و لاستیک می گرده !


کانون موسیقی الان شده یه وبلاگ که می آیم و توش حرفای قشنگ می زنیم !

این ترم که دیگه تموم شد ، این حرف هارو زدم که واسه شروع ترم دیگه برنامه داشته باشیم و کار انجام بدیم !




پ.نون ۱ :‌ می دونم این مدت همه درگیر امتحان ها بودیم و نمی شد کاری انجام داد ، ولی اینم قبول کنیم که ما قبل از این هم هیچ کار خاصی انجام نداده بودیم !


پ.نون ۲ : خطاب به فربد . آقا به خدا من خشن نمی نویسم ! شما خودت با یه لحن ملایم بخون !


پ.نون ۳ : خودم هم الان که این رو نوشتم اعتراف می کنم کار خاصی نکردم اصلا ، فقط پست گذاشتم توی وبلاگ !!


تبصره : خوشحال می شم اگه کار دیگه ای هم به ذهنتون می رسه توی نظرات اعلام کنید !



نامه تمام.


پیوست راجع به گروه بانوان !

چیزی که می خوام بگم اینه که توی پست هایی که من راجع به تشکیل گروه می نوشتم ، فقط هدف این بود که بچه ها هرچی دوست دارن راجع به اجرا مطرح کنن !
چیزی هایی که دوست دارن می تونه از قطعات باشه ، نوع ساز ها یا حتی سالن اجرا باشه !

مطلبی که باید روش تاکید کنم 
دلیل اینکه من اسم قطعه هارو نمی گم اینه که اولا هنوز کلیت اجرا و توان نوازنده ها و خواننده و سلیقه ی بچه ها معلوم نیست.
دلیل دوم هم من اسم هارو نگفتم چون هنوز به شما امید دارم که فکر کنید و باز هم اضافه کنید به این لیست، من منتظر اون چند تا از بچه ها هستم که گفتن همین روز ها یه سری قطعه بهم معرفی می کنن.
دلیل سوم هم اینه که تجربه به من ثابت کرده اگه نوازنده قبل از شروع اینجور تمرین ها اسم قطعه هارو بدونه ، به صورت انفرادی خودش تمرین می کنه تا قوی تر بتونه توی گروه ساز بزنه !‌ بدی این مسئله اینجاست که شاید اون چیزی که نوازنده خودش تمرین می کنه با اون چیزی که گروه ازش می خواد متفاوت باشه !
 *ساختن یه خونه توی زمین خالی آسون تر از خراب کردن یه خونه و ساختن یه خونه جدید به جای اولیست !

فقط همین قدر بهتون اطمینان بدم که این قطعات هر کدوم از ماندگار ترین کارهای تاریخ موسیقی ایران هستش.
البته اگه سلیقه موسیقی من رو قبول داشته باشین.


نامه تمام.

چند خبر خوب و نسبتن خوب

1) خبر اول رو که همه‌مون می‌دونیم، اونم اینه قدم‌هایِ اولیه برای گروهِ بانوان رو پوریا خیلی خوب برداشته. فقط چند تا چیز رو خواستم بگم.


یکیش این که، به نظرم پوریا، اتفاقن اسم قطعه ها رو (اون 20تا که گفتی) بنویس تو وبلاگ، بچه ها بیشتر آشنا بشن با این که قطعه ها تو چه فازین و شاید انتخاب ها و گزینه های خوبی رو به یادشون بیاره.


دومیش اینه که، باید بگم وقتی مسئولیتِ گروهِ بانوان رو به پوریا دادم، تو ذهنم کارِ سنتی و ایرانی بود. باید بگم این تنها کاری نیست که برایِ بانوان اماده می کنیم. خودِ من شخصن سر فرصت، واسه کارِ بعد از این کارِ پوریا، سرپرستیِ کارای غیرِ ایرانی و نه-لزومن-ایرانی برای بانوان رو به عهده می گیرم. نگرانِ اینکه در این مورد کارها فقط ایرانیه نباشین.


2) با دکتر میراحمدی سر پیانویِ دیجیتال صحبت کردم. خودشون شخصن موافق بودن، با هزینه ی تا سقفِ 4 میلیون تومن. اما گفتن که جلسه ای باید بذارن و در موردش تصمیم گیری کنن با عوامل ذیربط. خبر تا هفته ی بعد به تعویق می افته.



3) با خانم برزگری در موردِ تمرین ها در تابستون صحبت کردم. گفتن که اگر می خواین و مطمئنین که از اتاق استفاده می کنین خبرشو بدین. اگه برای تمرین از اتاق می خواین استفاده کنین که احتمالن می خواین بگید که امکانش رو فراهم کنم.


4) دکوراسیونِ اتاق رو دارن تغییر می دن و آکوستیکش می کنن. می خوان دیوار ها رو مشکی کنن؛ که اگه ما موافق نباشیم همون سفید می مونه. نظرتون چیه؟


5) مشکلِ اینترنتِ من برطرف شد و دیگه می تونم مثلِ سابق زود به زود وبلاگ رو چک کنم.



6) کلن هم از بابتِ کانون خوشحالم. ممنون از همتون.

گزارش ۱ .

خوب ، اولین قدم رو برای کنسرت محکم برداشتیم.
۲۰ تا قطعه انتخاب شدن که از بین این ها یه تعدادی با رای گیری و یه تعدادی بدون رای گیری میره واسه اجرا.
اسمشون رو هم اصلا نمی تونم الان بگم.
خبر خوب اینکه یکی از قطعات تنظیم هم شده تازه !!!
فعلا همین جا دست نگه می داریم تا ببنیم تکلیف محل تمرین و نوازنده ها و بقیه چیز هایی که نیاز داریم چی میشه !
چیز دیگه ای هم که خیلی مهمه این گروه کر هستش که چون در تخصص من نیست از مهرشاد پرهیزکار کمک میگریم حتما !
از دبیر محترم که اون روز توی جلسه هی به بچه ها می گفت من احساس می کنم شما به وبلاگ سر نمی زنی درخواست داریم حداقل خودش به صورت سمبلیک یه سر به وبلاگ می زد از بعد جلسه !

 
پ.نون : جلسه ی هماهنگی و انتخاب نوازنده ها و خواننده ها و گروه کر و قطعات بعد از امتحانات برگزار می شه !
پ.نون ۲ : توی این تعطیلات امتحان من سعی می کنم چیز هایی که لازم داریم رو همراه با دبیر کانون فراهم کنم.
پ.نون ۳ : نظر ، پیشنهاد ، انتقاد یا هر ایده و فکری دارین حتما به اشتراک بزارین توی نظرات (‌ قطعات که همش نظر من شد ، ایده اجرا از شما باشه حداقل )

نامه تمام.

فراخوان گروه موسیقی بانوان-شماره ۲ .

طی حرف هایی که امروز توی جلسه زده شد و صحبت هایی که قبلا شده بود بانوان محترم دیگه وقتش شده که یه کنسرت واسه خودتون برگذار کنید.
برای گروه موسیقی ایرانی همونطور که از قبل هم می دونید من به عنوان سرپرست ( یا هر اسم دیگه ای که داره ) انتخاب شدم.
چند تایی هم قطعه از قبل تنظیم کرده بودم و نت واسش نوشته بودم.
خبر جالب اینکه ما امروز یه خواننده هم پیدا کردیم و جالب تر اینکه چند نفر هم هستند که صدای خوبی دارن و به درد گروه کر خیلی می خورند.
خبر خوب اینکه تمرینات از تابستون شروع می شه و هیچ لطمه ای به درس و امتحانات نمی زنه ، البته تمرینات با شروع تابستون خیلی جدی و فشرده برگذار می شه.
خبر بد اینکه ما الان پیانو نداریم توی کانون ، که اون هم توی این یک ماه باید به دبیر بگیم که حتما تهیه کنه (آقای فربد فرازنده مهر . پیانو بخر ، زود )
من توی این فرصتی که تا تابستون هست سعی می کنم تمام نت هارو آماده کنم تا اونجایی که می تونم ، و بگردم دنبال نوازنده تا صدا دهی گروه بهتر بشه .
فعلا چیزی که الان نیاز داریم اینه :
پیانو
اجازه تمرین داخل دانشگاه توی تابستون
یه نوازنده ی کوبه ای ترجیحا خلاق !!
یه مدیر برنامه ی پر کار ترجیحا امیر سلیمی...
و چند نفر با ذوق که به من توی انتخاب قطعات کمک کنن ( قطعات مجاز منظورم بود )


پ.نون : هر چیز دیگه ای به ذهنتون می رسه خواهشا توی نظرات بگین، در هر صورت چند تا فکر بهتر از یه دونه کار می کنه.

شکواییه : خوب بچه ها فقط نگین کمک می کنید ، یا همکاری می کنید ، خوب یکیتون حداقل واسه حسن نیت اسم یه قطعه که به نظرش خوبه واسه اجرا رو توی نظرات بنویسه...

شاید... شاید شما هم لبخند زده باشید!

به نام خدایی که باران را آفرید تا سرزمین عاشقان آتش نگیرد



سلام دوستان! دیگه این بار داستان زندگیمو نمی نویسم اما...

تنها چیزی که می خواستم بگم اینه که... ممنون.

از جمع صمیمیتان، از ایده ها، از اون نیرو و انرژی که مطمئنم در همکاری های آینده خواهم دید...


دور هم نشستن کافی نیست، می دونم.. اما همین هم موجب شادیم شد

دور هم نشستن، گفتن و خندیدن، ایده رو ایده چیدن.. خیلی نشاط آور بود! 

...پس ممنون.


لبخند زدمو دانشگاه رو ترک کردم و تنها چیزی که می تونستم بش فکر کنم این بود:


وای خدا! یه جایی پیدا کردم که وقتی می گم هنس زیمر (Hans Zimmer) منو مات و مبهوت نگاه نمی کنند! جای من همینجاست!


لبخند زدمو خلاف جهت باد رفتم!



به افتخار دوست جدیدی که شناختیم، امروز به جای arrivederci بهتون می خوام بگم..

!Au revoir   




جلسه‌یِ کانون

 

دوشنبه 23 اردیبهشت، ساعتِ 12 جلسه‌یِ کانونِ موسیقی خواهیم داشت در اتاقِ کانونِ موسیقی، و پیرامونِ موضوعاتی صحبت می‌کنیم. 

 

لطفن به سایر اعضا اطلاع بدین.  

 

 

 

اضافه‌شده: اگر با ساعت و روز مشکل دارین اعلام کنید که تا یک‌شنبه قطعی ش رو همین جا اعلام کنم.

کنسرتِ ارزشمندی که با وجودِ دردِسرهایِ پشتِ صحنه به ثمر نشست

 

جا داره تبریک و خسته نباشید بگم به امیر سلیمی، پوریا امیدی، آقایِ گنجه ای و سایر عواملِ کنسرت به خاطر اجرایِ خوب و موفقشون. 

 

دوستان اگه نقطه نظری دارن، ذیل پستِ خانمِ منصوری یا همین پُست بذارن. 

 

شخصن اظهارِ خوشحالی می کنم که اولین خروجیِ سالمون به این شکل برگزار شد. 

 

باز هم تبریک، و تشکر. 

 

اسم نوازندگان ( بنابر درخواست دوستان‌)


عباس زند :‌ بالابان

غلامعلی گرگین زاده :‌ نقاره

محمدعلی فرهادی : تنبک
ماهان توفیقی : دف
هوشنگ سلیمی : ویولن
میلاد شهریاری : آکاردئون
جواد گنجه ای : خواننده

یا علی گفتیم و ... کنسرت آغاز شد

به نام خدایی که باران را آفرید تا سرزمین عاشقان آتش نگیرد


سلام مجدد دوستان!

 ...


چه روزی.. چه روزی چه روزی چه روزی چه روزی .. چه روزی!

بذارید امروز رو از دیدگاه خودم تعریف کنم!


مثل هرروز  خسته اما خوشحال بیدار شدم. کلی ذوق داشتم! من قرار بود فیلمبرداری کنسرت رو به عهده بگیرم... صبح که رسیدم دانشگاه دوستی که قرار بود واسم دوربین بیاره برگشت بهم گفت که فیلم (کاست) نداره... دنیا رو سرم خراب شد. بدو بدو رفتم زنگ بزنم فرزانه واسه کمک که تو راه پله آقای آبتین نریمانی رو دیدم!  (فرزانه قرار بود امروز بیاد اما متاسفانه کاری واسش پیش آمد، هم سلام رسوند هم کلی معذرت خواهی کرد!)


بعد از تماس که بر گشتم تو کلاس دیدم که کلا دوربین رو زمین ولوه... می خواستم همانجا کف ساختمان شهدا آب بشم.

با مهارت تمام کلاس ریاضی 2 رو پیچوندم و دوان دوان به سمت امور فرهنگی رفتم... خوب شد دوربین خودمو آورده بودم!

گفتند که خود سالن فیلم می گیره اما من دوست داشتم که حتی فیلم هم کار کانون باشه..

نیمه افسرده به سمت تالار ابو ریحان رفتم و دم در آقای سلیمی و آقای امیدی رد دیدم.

به خودم می گفتم: الآن آقای سلیمی کلمو از ناحیه ی گردن می کنه...


با اعتماد به نفس کاذب لبخندی زدمو با کمال پر رویی وارد سالن شدم! 

چقدر سالن قشنگی بود! تا نشستم با دوربین های سالمی که واسم مونده بود شروع کردم به فیلم گرفتن... وسط کار هم نمی دونم کی گیر داده بود که بوی سیگار می آد در حالی که تقریبا تمام نوازندگان داشتند تمرین می کردند (و چه تمرینی! تمرینی که به اندازه ی خود کنسرت لذت بخش بود!)... منم می خواستم برم دعوا 


ساعت 11.30 هم ملت آمدند... فکر کنم تمام ورودی 91 شیمی اونجا حضور داشتند! خودم شخصا واسه دوستام 15 بلیط خریدم! یه بار از آقای امیدی، که لطف کردند یک عدد قیچی به ما دادند چون در آبمیوه ی دوستم باز نمی شد، یه بار هم از آقای سلیمی، که اصلا دلم نمی خواست جای ایشون باشم چون تو اوج گرما زیر آفتاب نشسته بودند... همینطور آقای فرازنده مهر (بسیار بسیار خوشحالم حالتون خوب شده) و چند بار دیگه هم رد شدم!


خلاصههههه! هم خودم و هم دوستانم خیلی از اجراتون لذت بردیم، واقعا عالی بود، دستتون درد نکنه!! امیدوارم امشب آقای سلیمی پا درد نگیرند!! خیلی زحمت کشیدند، دستتون درد نکنه!


همگی خسته نباشید و از طرف من از نوازندگانی که این نوشته رو نمی خونند تشکر کنید! 




می خوام یه کلیپ مانند با فیلم های امروز درست کنم،

ممنون می شم اگر اسم نوازندگان رو همراه با اسم سازشون رو به ترتیب به من بگید

و اسامی تمام افرادی که کمک کردند

متشکرم



اگر نوشته غلطی داره به بزرگواری خودتون ببخشید دیگه!


فعلااااا!


Arrivederci! :D

یکشنبه !

خوب !
در کل چطور بود ؟
هر نظری دارین بگین لطفا !
البته می دونم سالن مشکل صدا برداری داشت...

وای فردا!!

به نام خدایی که باران را آفرید تا سرزمین عاشقان آتش نگیرد



وای دوستان! چه روزی خواهد بود فردااااااا! چه هیجانی!!
یه یا علی دست جمعی بگیم و بریم!!
به نام کانون 15 نفر رو مهمون کردم! فکر کنم فردا همه ورودی 91 شیمی تو تالار باشن! هههه!
چه احساس خوبی

از همتون ممنونم! فردا 11 می بینمتون!

یا علی!!!

شب خوش